راست این است که اصلیترین دگرگونیهای رسانهای، از رونق یافتن خبرگزاریهای تا آغاز به کار رادیو، از یکجا شدن رسانهها در
کنسرسیومها تا تشکیل سندیکاهای روزنامهنگاران و تدوین منشورهای حرفهاخلاقی همه
در فردای جنگ جهانی نخست آغاز شدند. ویرانگری نخستین کشتار جهانگیر، رسانهها
را نیز بی نصیب نگذاشت، با آنکه در آغاز و در برخی از کشورها و به ویژه در دو کشور
بریتانیای کبیر و امریکا، جنگ بر تیراژ روزنامهها افزود و دستکم در سالهای
آغازین جنگ، سانسور همه جانبه، مخاطبان را از خواندن خبرهایی باز نداشت که با حقایق جنگ،
اشکارا در تناقض بودند. اما در همان سال نخست بحران اقتصادی و
اجتماعی ناشی از جنگ، کمبود و گرانی کاغذ، دشواری انتشار و پخش، قطع کامل آگهیهای
تبلیغاتی و نبود نیروی انسانی، به ورشکسته شدن بسیاری از روزنامهها
انجامید. در فرانسه و بریتانیا در طی چند ماه دهها روزنامه تعطیل
شدند. در کشورهای درگیر جنگ و از آن میان فرانسه، آلمان و بریتانیا
دفاتر « مطبوعات» متشکل از نمایندگان دولت و نظامیان، بر انتشار
رسانهها نظارت و پیمانهی دانستن مردم در
باره جنگ را تعیین میکردند. با تسلیم مطبوعات در برابر شور فراگیر جنگطلبی
و ناسیونالیسم و عدول از بایدهای انجام وظیفهی اطلاع رسانی در برابر پروپاگاند
و « شستشوی مغزی» (٢) سنگینترین خسارت جنگ برای مطبوعات درهم شکستن اعتبار
روزنامهنگاری بود .
گزارشگران مطبوعات، گزارشگران جنگی، روزنامهنگاران
وارانهی تصور رایج، روزنامهنگاران در مناطق جنگی دارای حقوق ویژهای نیستند. حقوق بینالملل بشر دوستانه برای آنها تنها به روایتی در درگیریهای بینالمللی و به تعبیر دیگری در همهی منازعات داخلی و جهانی برخورداری از حقوق « شهروند غیر نظامی» را در نظر گرفته است. این امر که آیا خبرنگاران باید دارای حقوق ویژهای باشند، پرسمانیست که تا امروز و هنوز ادامه دارد. پیشنهادهای نخستین سازمان ملل نیز بر این پایه بودند که : خبرنگاران باید همچون کارکنان سازمان ملل یا امدادگران پزشکی با نشانهای شناسانده و از دیگران متمایز شوند. اما راست این است که کارکرد جستجو و دریافت اطلاعات و انتشار آن از سوی خبرنگار با کار امدادگر متفاوت است. این نشاندار شدن نخست برای خبرنگار که میتواند هدف قرار گیرد و سپس برای دیگر شهروندان غیر نظامی خطرناک است. و دیگرایجاد محدویتی در امر کسب و گردآوری آزادانهی خبر نیز هست. (٣)
با آنکه در تاریخ فراهمآوری اصلهای حقوق بشر، اهمیت آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات و با این عنوان تاکید بر جایگاه روزنامهنگار، همزاد این حقوق محسوب میشود، اما در حقوق بینالملل بشر دوستانه که انرا حقوق بشر زمان جنگ تعریف کردهاند و نسبت به دیرینگی این حقوق، روزنامهنگار بسیار دیر به حق مسلم خود دست یافت. نخستین بار در ماده ٧٩ پروتکل الحاقی کنوانسیون ژنو در سال١٩٧٧ از خبرنگار در اسناد حقوق بینالملل بشر دوستانه نام برده شده است. (٤) این پروتکل و بخشی از آرای صادره در دادگاههای کیفری بینالمللی، از آن میان دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی(سابق) و دادگاه کیفری بینالمللی برای روندا، بهمانند رویههای قضایی و قعطنامه ١٧٣٨ شورای امنیت سازمان ملل (٢٣ دسامبر ٢٠٠٦)، نخستین قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در٢٦ نوامبر ٢٠١٣، قطعنامههای ۱۸۵/۶۹ به تاریخ ۱۸ دسامبر ۳۰۱۴، ۱۶۲/۷۰ در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۵، ۱۷۵/۷۲ در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۷ و ۱۵۷/۷۴ مورخ ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹ و ۷۳/۷۶ در۱۰ ژانویه ۲۰۲۲ اصلیترین پایههای دفاع از حقوق خبرنگاران در برابر خشونت و بههنگام درگیریهای نظامی و در مناطق جنگی هستند.
پیشتر در حقوق بینالملل ماده ۱۳ موازین عرفی ناظر بر جنگ، ضمیمه کنوانسیون لاهه در سال ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ نیز از «گزارشگران مطبوعات» در بخش مربوط به اسرای جنگی نام برده بود، اما در نخستین جنگ جهانگیر، حضور خبرنگاران در میدانهای جنگ ممنوع بود و در برخی کشورها اطلاعرسانی خارج از «بیانیههای رسمی نظامیان و دولت» جاسوسی و برای آن مجازات اعدام در نظر گرفته شده بود. اینگونه مساله حفظ امنیت خبرنگار در مناطق جنگی دستمایهای پیدا نکرد و تا روزهای پایان جنگ هیچ خبرنگار مستقلی امکان حضور در میدانهای جنگ را پیدا نکرد. (٥)
پس از دومین جنگ جهانگیر بود که حضور «گزارشگر جنگ» در میدانهای جنگ به رسمیت شناخته شد. نخست تبصره چهار ماده ٤ سومین کنوانسیون ژنو در سال ١٩٤٩ به شکل آشکارتری از مصوبه ۱۹۲۹ این کنوانسیون حقوق «زندانی جنگی» را برای «گزارشگران جنگ» رسمیت بخشید. گزارشگر جنگ در این کنوانسیون افرادی بودند که در جنگ جهانی دوم و یا جنگ کره با این عنوان در کنار نظامیان از جنگ گزارش تهیه میکردند. «گزارشگر جنگ هم چون افسران یونفرم نظامی بر تن داشت و تحت امر فرمانده واحدی بود که در آن حضور داشت.» (٦)
فرهنگنامهی حقوق بشر بینالملل، گزارشگران جنگ را چنین تعریف میکند: « روزنامهنگار ویژهکاری است که با مجوز و حفاظت نیروی نظامی یکی از طرفهای درگیر در منطقهی عملیاتی حاضر و وظیفهاش اطلاعرسانی دربارهی رویداهای جنگ است.» اهمیت حضور «گزارشگران جنگ» را جهان در جنگ ویتنام تجربه کرد. همهی توان ارتباطاتی یک قدرت بزرگ جهان در پروپاگاند، نتوانست تصویر گزارشهای خبرنگاران را از واقعیت ِ کشتار، جنایت و مرگ غیر نظامیان، از ذهنها پاک کند. فیلیپ روشو گزارشگر جنگ، این رویداد را چنین تعریف میکند: « دورانی که میتوانستیم با هلیکوپترهای ارتش آمریکا به هر کجا برویم و آزادانه از هر چه میخواهیم فیلم بگیریم، برای ما خوب بود اما با همین گزارشها ارتش آمریکا جنگ را باخت!» (٨)
٢٨ سال پس از کنوانسیون
ژنو ١۹٤٩، ماده ٧٩ پروتکل
الحاقی ١ (مصوب٨ ژوئن۱۹۷۷) برای نخستین بار در اسناد
رسمی حقوق بینالملل از «ژورنالیست» نام
برد و آنها را « که در مناطق جنگی به ایفای نقش بیمناک حرفهایشان اشتغال
دارند»، بعنوان افراد «غیر نظامی» معرفی کرد که از همه حقوق و
مصونیتهای غیرنظامیان به رسمیت شناخته شده از سوی کنوانسیونهای ژن بهرهمند
هستند.«روزنامهنگارانی كه در
ماموريتهای حرفهای بیمناک در مناطق جنگی هستند، موقعیت افراد غير نظامی را خواهند
داشت، به شرط انکه از انجام هرگونه اقدام نظامی مستقیم خودداری کنند»
این پروتکل، انجام وظیفه یا رسالت بیمناک، را چنین تعریف کرده است: «هر فعالیت حرفهای ( رسانهای) انجام شده در یک منطقه جنگی و یا متأثر از جنگ در اساس بیمناک است.» تعریف روزنامهنگار در ماده ٢ طرح کنوانسیون حمایت از روزنامهنگاران در ماموریتهای بیمناک سازمان ملل متحد در یک اگوست سال ١٩٧٥ که مبنای تعریف روزنامهنگار در این الحاقیه و دیگر اسناد سازمان ملل برای تعریف روزنامهنگار قرار گرفته است چنین است: «روزنامهنگار کسانی هستند که تلاش میکنند اطلاعات را جستجو، دریافت و منتشر کنند و یا تحلیل و مورد استفاده قرار دهند. شامل همه «فرستادگان ویژه، گزارشگران، عکاسان، فیلمبرداران، و دستیاران فنی آنها، که این حرفه را بهمانند شغل اصلی خود انجام میدهند.»
پروتکل الحاقی١، غیر نظامی محسوب شدن خبرنگاران در مناطق جنگی را تنها یک «تلقی» نمیداند « بنا بر تعریف ماده پنجاه بخش نخست این پروتکل، خبرنگار یک فرد غیر نظامی است.» و دارای حقوق مندرج در این کنوانسیونها بعنوان شهروند غیر نظامی و برخوردار از مصونیت در برابر هر حمله و تهاجم نظامیان است.
روزنامهنگار «آزاد» و گزارشگر جنگ هر دو بعنوان افراد غیر نظامی محسوب میشوند، اما تفاوتشان این است که گزارشگر جنگ از سوی یکی از نیروی نظامی درگیر دارای مجوز و در صورت اسیر شدن از سوی طرف دیگر به عنوان اسیر جنگی تلقی میشود. خبرنگار در صورتی که به اقدامی نظامی دست نزند، دارای همهی حقوق شهروندان غیر نظامی است. لازم به یادآوری است که خبرنگارانی که در خدمت یکی از طرفهای جنگ انجام وظیفه میکنند، به عنوان اعضای نظامی و جنگجو به حساب می آیند.
اهمیت شناخته
شدن به عنوان فردی غیر نظامی، برای خبرنگاران در مناطق جنگی، در حقوقیست که میتوان
آنها را ویژه نام نهاد از آن میان
حفاظت از همه ابزارکار غیر نظامی(ماده ٥١ پروتکل الحاقی ١)، درپناه از هر گونه تهاجم و
هدف گیری مستقیم،( تبصره ٢ماده ٥١ پروتکل
الحاقی ١ )، و بنا بر
تبصره ٣ ماده ٨٥ در صورت «حمله عامدانهای که منجر به مرگ و یا صدمه فیزیکی گردد این
امر جنایت جنگی محسوب میشود.»
باید یادآوری
کرد که که خبرنگاران به دو گونه میتوانند قربانی شوند. قربانی هدفمند جنگ، هنگامی که از مرگآوری جنگ آسیب میبیند. کشته شدن در بمباران و در کنار دیگر شهروندان غیر نظامی آسیب ببینند و قربانی جنایت در هنگام
جنگ، زمانی که خبرنگار در حین انجام وظیفه «ماموریت بیمناک» خود است و به بعنوان خبرنگار بودنش هدف قرار میگیرد.
در تاریخ، جنگ
جهانی سومی ثبت نشده است. با این حال جنگ
نخست عراق در سال ١٩٩١ معروف به جنگ خلیج فارس، آغازگر جنگهایی بود که
جهان دیگر نمیخواست آنها را به نام خود بنامد. جنگهایی که در یک کشور روی میدهند، اما اشکارا
با حضور نیروی نظامی رسمی و یا حمایت شده از سوی دولتها، جهانیاند. اهمیت روشن شدن نوع جنگ برخاسته از ناگزیری طرفهای درگیر است در پایبندی به قانونهای جهانی و از آن میان
پیشگیری از ارتکاب جرم در میدانهای جنگ است . بخشی از این جرمها به نام «جنایت جنگی» در نخستین دادگاه کیفری بینالمللی
نورنبرگ، (بند ب ماده شش
اساسنامه نورنبرگ) برای محاکمههای
نازیهای آلمان، به عنوان اقدامی ناقض قانونها و موازین عرفی ناظر بر جنگ تعریف شده
است. چون حمله به اهداف
و تخریب مکانهای غیر نظامی، کشتار غیرنظامیان و رفتار غیر انسانی و ظالمانه با
زندانیان جنگی و زخمیها و …
در مناطق جنگی،
خبرنگار افزون بر انجام وظیفهاش در کشف حقیقت و اطلاعرسانی، شاهدیست در مکانی
که به علت اعلام «وضعیت جنگی» و وجود تنگناهای « قانونی» آن، طرفهای درگیر دستی
باز در نقض همه حقوق پذیرفته شده در قانونها وحقوق بینالمللی و موازین عرفی ناظر بر جنگ
و حقوق بنیادین انسانی دارند. وظیفه گزارشگر،
دفاع از مواضع و نظرهای طرفهای درگیر نیست، اما روایتاش از واقعیتها در میدانهای
نبرد، گاه گواهیست بر ارتکاب جرم و جنایت جنگی یا جنایت علیه بشریت طرفهای
درگیر در جنگ.
شعبه تجدید نظر
دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی، در باره پرونده جاناتان راندال روزنامهنگار
سابق واشنگتن پست، این نقش را چنین تعریف میکند: «خبرنگاران مامور در مناطق جنگی از آنجا که نقشی
خطیر در جلب توجه جامعه جهانی به هولناکی و واقعیتهای جنگ ایفا میکنند، با انجام این وظیفه در خدمت همسودی همگان هستند. اطلاعات یافته شده از سوی گزارشگران جنگ بارها منبع تحقیق
بازرسان دادگاهها بوده است، همچنین کار تحقیقی و اطلاعرسانی این خبرنگاران میتواند
در خدمت ارگانها و افرادی قرار گیرد که از نقض حقوق بینالمللی جلوگیری میکنند و منجر به تنبیه عاملان این جنایات شود. باید به کار گزارشگران جنگ اهمیت داد و از آن
حفاظت کرد.» (٩)
هرچند پروتکل
الحاقی ١ کنوانسیون ژنو ، امر حفاظت از خبرنگاران را تنها در منازعههای
بینالمللی تضمین میکند و در هیچکدام از
کنوانسیونهای چهارگانه ژنو (ماده ۳ در باره ی حفاظت از افراد و اهداف غیر
نظامی در کنوانسیونهای ژنو مشترک است) و پروتکل الحاقی ۲ (۱۹۷۷) کنوانسیون ژنو،
که در باره قربانیان منازعههای ملی (داخلی) است، از
خبرنگار نامی برده نشده است، با این حال
برخی از حقوقدانان با تکیه بر رویههای قضایی به ویژه احکام صادره از سوی دادگاه
کیفری بینالمللی یوگسلاوی «امر حفاظت از
روزنامهنگاران» را در منازعات
داخلی یا ملی همسان درگیریهای نظامی بینالمللی میدانند. این گروه از حقوقدانان، با استناد بر
ماده ۱۳ پروتکل الحاقی ۲ (۱۹۷۷) کنوانسیون ژنو،
در باره «حفاظت عمومی» از غیر نظامیان در جنگهای داخلی، بر این باورند که «تأکید بر غیر
نظامی شناخته شدن خبرنگاران در پروتکل الحاقی۱ رویهای قضایی و الزامآور است» و ناگزیری حفاظت از حقوق
شهروندان غیر نظامی شامل حال آنها هم میشود. اینگونه در درگیریها و جنگهای داخلی نیز
خبرنگاران برخوردار از همان حقوق در نظر گرفته شده برای آنها در درگیریهای بینالمللی
هستند. (١٠)
برخی از حقوقدانان همچنین با اتکا به تعریف دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی، به تاریخ ۲ اکتبر ۱۹۹۵ که برای نخسیتن بار، تعریف جامعی از درگیری نظامی و مناطق جنگی ارائه کرده است : «درگیری نظامی میان دولتها، یا میان مقامات حکومتی و گروههای سازمان یافته مسلح به شکلی تداومدار یا میان این گروههایی در درون یک حکومت به وجود آید.» اساسنامه دادگاه جزایی بینالمللی از درگیریهای بینالمللی مبنی بر « درگیری مسلحانه که به شکل تداومدار درپیوستهی سرزمینی در مهار یک دولت و مسوولان یک دولت با گروههای نظامی سازماندهی شده یا گروههای نظامی سازماندهی شده میان خود» معتقدند که در عمل نباید مرزی میان درگیریهای داخلی و جهانی برای حفاظت از خبرنگاران متصور شد.(١١) ماده ۲۹ رای دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی، «اجبار داشتن مجوز یا زیر حفاظت یکی از طرفهای درگیر بودن » را برای خبرنگاران طرح نکرده است. و میتواند اینگونه نیز تفسیر شود که به گونهای همهی خبرنگاران را و در هر درگیری در بر میگیرد.
قطعنامه ۱۷۳۸ شورای امنیت در دسامبر سال ۲۰۰۶ سند مهم دیگری است برای تضمین امنیت خبرنگاران در مناطق جنگی.(١٢) این قعطنامه از نظر حقوقی افزودهای بیشتر از تاکیدات حقوق بینالملل بشر دوستانه در امر حفاظت خبرنگاران در مناطق جنگی ندارد. اهمیت این قطعنامه، نخست ارگان تصویب کننده آن شورای امنیت سازمان ملل است و سپس ملزم کردن دولتها در رعایت حقوق موجود و تحقیق و بررسی در باره موارد نقض این حقوق و سوم گزارشگری سالانه دبیر کل سازمان ملل در این باره است. در این قطعنامه که به دلیل عدم عضویت برخی از اعضای شورای امنیت در دادگاه کیفری بینالمللی، نامی از این دادگاه برده نشده است، اما برخی جرمها علیه روزنامهنگاران را در صلاحیت دادگاههای بینالمللی دانسته است. یکی از انگیزههای تصویب و این تاکید، افزایش دریغمند شمار روزنامهنگاران کشته شده در مناطق جنگی در چند دهه اخیر بود. دیگر قعطنامههای سازمان ملل نیز جز تاکید بر مسوولیت دولتها در خشونت علیه خبرنگاران بهویژه در مبارزه با بخشودگی از مجازات اما تضمینی جدیتر در تعریفهای کنشوانسیونها ندارند. راست این است که اصلیترین کارگزاران جنگ که منحر به کشته شدن خبرنگاران میشود همان کشورهایی هستند که این قعطنامهها را تصویب یا باید اجرایی کنند!
پس از دو جنگ
جهانگیر، و به ویژه در سه دهه گذشته اصلیترین قربانیان جنگها غیر نظامیان بودهاند، « در جنگ جهانی
نخست ۱۵ در صد کل قربانیان غیر نظامی بودند، این تعداد در دومین جنگ
جهانگیر دوم به ۶۵ درصد رسید و امروز بدون شک در حدود ۹۰ درصد
است. برای مثال در جنگ بوسنی،
غیر نظامیان عامدانه به خاطر تعلقات ملی و یا مذهبی و یا حتا به نوعی سیاسیشان،
بعنوان اینکه هوادار دولت و یا مخالف آن هستند و باید وحشت زده شوند، مورد هدف
قرار می گرفتند.» (١٣) بیست سال پس از جنگ داخلی
یوگسلاوی، بدون شک با جنگهای دیگر در عراق و افغانستان و ... میتوان به واقعی بودن این
درصد بندی «تلفات جانبی» باور کرد.
به همین نسبت قربانی شدن روزنامه نگاران افزایش پیدا کرده است. از ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ طی بیست سال جنگ ویتنام، ۶۳ گزارشگر جنگ کشته شد، از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ در چهار سال جنگ در یوگسلاوی سابق ۴۵ خبرنگار کشته شد. این تعداد در جنگ داخلی الجزایر در فاصله ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ به ٧٧ نفر رسید. در رواندا از آغاز نسل کشی ۶ آوریل ۱۹۹۴ تا جولای همان سال یعنی در مدت ۴ ماه ۴۸ روزنامهنگار به قتل رسید. در سوریه در طی دوسال ۳۵ روزنامهنگار به قتل رسیده است، در افغانستان در کمتر از ۱۴ سال این تعداد ۳۱ تن است. اما عراق همچنان بزرگترین کشتارگاه روزنامه نگاران است، در ۱۴ سال گذشته تعداد روزنامهنگاران کشته شده از مرز ۲۵۰ نفر گذشته است! این آمار بدون ملحوظ کردن روزنامهنگاران به گروگان گرفته شده است. (١٤) این آمار تا پیش از جنگ غزه و پس از عملیات ماجراجویانه و تروریستی حماس در اسرائیل در اکتبر ۲۰۱۳ است. از آن تاریخ آمار کشته شدن خبرنگاران در یک جنگ رکوردی بیسابقه داشته است. بیش از ۲۰۰ خبرنگار و همکار رسانهای کمتر از یک سال در یک جنگ بدست ارتش اسرائیل کشته شدند. این کشتار دستکم در قرن گذشته بیسابقه است.
خطر گروگانگیری خبرنگاران
گروگانگیری
خبرنگاران در سی سال گذشته در مناطق جنگی رواج یافته بیشتری یافته است، گونهای از گروگان گرفتن
گردش آزاد اطلاعات است. با هراسافکنی
و عدم حضور خبرنگاران، برخی مکانها به نقطههای کوراطلاع رسانی تبدیل میشوند. و خود به تجارتی باجگیرانه تبدیل شده است که افزون
بر لطمات جدی و جبران ناپذیربر قربانی است. این جنایت عامدانه در نقض حقوق
روزنامهنگاران بعنوان شهروندان غیرنظامی و بنا بر تعاریف حقوق بینالملل در
مواردی میتواند مصداق جنایت جنگی و در مواردی که به «ناپدید» کردن اجباری منجر شود،
جنایت علیه بشریت، نیز محسوب شود.
در تاریخ معاصر گروگانگیری روزنامهنگاران با هدف اعمال فشار به دولتها و یا باجگیری سیاسی را جمهوری اسلامی ایران در جنگ لبنان رسمیت بخشید. در۷ مارس ۱۹۸۴ جرمی لوین، رئیس دفتر شبکه سی ان ان، در لبنان ربوده شد، از این تاریخ تا سال ۱۹۸۷، دو خبرنگار آمریکایی دیگر،۶ خبرنگار فرانسوی و ۲ خبرنگار بریتانیایی از سوی حزبالله لبنان ربوده شدند. به جز الیک کولت خبرنگار انگلیسی، که یک سال پس از ربوده شدن، پیکر بی جانش پیدا شد، و دو تن دیگر که موفق به قرار شدند، بقیه گروگانها با مذاکرات مسئولان جمهوری اسلامی و در تبادل با امتیازاتی آزاد شدند. رسواترین آنها مذاکرات آزادی چهار روزنامهنگار فرانسوی در دور دوم انتخابات سال ۱۹۸۸ فرانسه به نفع ژاک شیراک علیه فرانسوا میتران بود. در عراق از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ نزدیک به صد روزنامهنگار ربوده شدند، از این تعداد ۴۲ نفر به قتل رسیدند. در افغانستان ۱۳ روزنامهنگار ربوده که ۵ تن از آنها به قتل رسیدهاند. هماکنون در جهان ٣٢ روزنامهنگار به گروگان گرفته شدهاند که تنها ١٤ تن از آنها در سوریه «ناپدید» شدهاند. (١٥) دهها خبرنگار در سراسر جهان همچنان جز در خاطره و قلب نزدیکانشان و در فهرست نهادهای جهانی همچنان ناپدید شده هستند.
حقوق بینالمللی ناظر بر حفاظت از روزنامهنگاران و بسیاری از موازین حرفهاخلاقی مرز آشکاری میان گزارشدهی و همکاری به نفع یکی از طرفهای درگیری در جنگ نشان نهادهاند. تبصره ۲ ماده ۷۹ پروتکل الحاقی ١ تأکید دارد که «خبرنگاران به شرطی از موازین حفاظتی کنوانسیون بهرمند میشوند که هیچ اقدامی در نقض این موازین و قانونهای گزارشگری جنگ انجام ندهند.» عدم دخالت به «شکل مستقیم» در امر درگیری نظامی، شرط به رسمیت شناخته شدن «رسالت خطیر» روزنامهنگاران در مناطق جنگی چون شهروند غیر نظامیست. عبارت شکل مستقیم به معنای «روال عادی کار خبرنگار در انجام وطیفهاش یعنی حضور در مناطق جنگی و یا مصاحبه و یادداشت برداشتن و یا عکس و فیلم برداری و ضبط صدا و ارسال آن برای رسانه خود نیست.» ماده ۵۱-۳ پروتکل الحاقی ١ نبایدهای اقدام خبرنگار را در روند جنگ چنین در تعریف میکند « اقدامی که طبعیت و هدفش ضربه وارد کردن مشخص بر فرد و ابزار نیروی مقابل باشد.» این امر از همیاری تبلیغی و یا پروپاگاندا به سود یک طرف تا زمانی که « اقدام رسانه» کمک ارتباطاتی به « دشمن» نباشد، متمایز شده است. اینگونه دفاتر و مقر رسانهها به عنوان امکان غیر نظامی باید دورداشته از حملهها باشند، حتا اگر این رسانهها بخش عمده فعالیتشان پروپاگاند به نفع یک طرف منازعه باشد. بمباران وزارت اطلاعات عراق در سال ٢٠٠٣ از سوی نیروهای ارتش امریکا که دفاتر برخی از رسانههای جهانی نیز در آنجا مستقر بودند، با توجیه استفاده نظامیها و مسوولان حکومت عراقی از این ساختمان برای تشکیل جلسه توجیه شده بود، اما اقدامی مغایر با کنوانسیون ژنو محسوب شد. بمباران رادیو تلویزیون صربستان (RTS) در تاریخ ۲۳ آوریل ۱۹۹۹ از سوی ناتو، بعنوان هدفی نظامی با توجیه استفادهی نظامیان از شبکه ارتباطاتی مشترک با این رسانه و انجام گرفت. بر این رسانهها باید دفاتر دهها رسانه در غزه را افزود که از بدست نیروهای ارتش اسرائیل ویران شدند.
یکی ازمسالهبرانگیزهای امروز جهان، رشد رسانههای کینپراکن و نفرتآفرین و خبرنگارانی هستند
که در خدمت این رسانهها علیه آزادی اطلاعرسانی و عملاً در خطر قرار دادن جان
خبرنگاران مستقل فعالیت میکنند. دادگاه کیفری
بینالمللی برای روندا به جرم «تشویق به کینپراکنی، نفرتآفرینی قومی و نسل کشی» سه روزنامهنگار رادیو
تلویزیون هزار تپه و روزنامهی کانگورا و وزیر اطلاعات وقت این کشور را محاکمه و
در ژانویه سال ۲۰۰۳ به حبسهای سنگین محکوم کرد. این حکم یکی از رویههای قضایی برای مجازات
همکاران رسانههای کینپراکن و نفرتآفرین است. امروز در واقع میتوان نه سایتهای بی نام و
نشان که بسیاری از رسانههای رسمی و خبرنگاران را در شمار این مجرمان دانست. آنها که بی مهابا قتل و
جنایت را توجیه و گاه سلاح در دست آن را به تصویر میکشند و یا در نوشتهها خود
عامدانه به اعمال خشونت علیه دیگر ملیتها و قومها و مذاهب دعوت میکنند، آنها
که با پرونده سازی و یا همکاری با سرویسهای امنیتی در عمل به بازداشت و زندانی و
شکنجه شدن روزنامهنگاران کمک میکنند، تنها پروپاگاندیست های اجیر شده در خدمت یک
نظم سیاسی یا مذهبی نیستند که از سوی حقوق بینالملل بشر دوستانه تحمل میشوند. این «خبرنگاران» در عمل افسران جنگی هستند
که در تباهی و کشتار شرکت «مستقیم» دارند. با اتکا به همین حقوق بینالملل
بشردوستانه و رویههای قضایی میتوان و باید آنها را مجازات کرد.
افزایش تعداد
روزنامهنگاران کشته شده را تنها با تئوری «جامعه پر خطر» و یا « انقلاب فنآوری تازه» نمیتوان توجیه کرد. این درست است که امروز در جامعه تحولات ناگهانی
ناشی از مدرنیت گاه بر خلاف قرنهای گذشته خطر و خبر از این بیمناکی بیشترشده است. این نیز درست است که سرعت
فناوری ارتباطاتی میتواند خبرنگار را به شکل مستقیم در معرض خطر انتشار گزارشش
قرار دهد. امروز بر خلاف
گذشته که خبرنگار گزارش را تهیه میکرد و در بیشتر موارد زمانی که از منطقه بحرانی
دور شده بود، پخش و انتشار مییافت، گاه همزمان و به شکل مستقیم جنگ گزارش میشود
و طرفهای درگیر نیز از آن مطلع میشوند و میتوانند ناخرسندی خود را از «طرق» مختلف به اطلاع خبرنگار و
رسانه برسانند. با این حال
اصلیترین عامل در خطر قرار گرفتن خبرنگاران عدم پایبندی هر چه بیشتر طرفهای
درگیر از نیروهای چریکی کوچک تا ارتشهای کشورهای دمکراتیک به رعایت حقوق شهروندان
غیر نظامی و از این میان روزنامه نگاران است. در اصل امروز در حقوق بینالمللی به انداره کافی
امکان برای حفاظت از خبرنگاران وجود دارد معظل اصلی اجرایی کردن قانون است و پایان
دادن به مصونیت از مجازات عاملان و آمران این جنایات.
سویهی دیگر خطر برای خبرنگاران تمرکز رسانه های در دست قدرتهای اقتصادی و اولیگارکهای است که رسانه را به خدمت همسودی اقتصادی صاحبان صنایع بهویژه صنایع نظامی و شرکای سیاسی درمیآورد. از سوی دیگر در بسیاری از کشورها جنگ سالاران به صاحبان رسانه تبدیل میشوند و از امواج آن به جای سلاح استفاده میکنند. در این رسانهها نه وظیفهی روزنامهنگاری که پایبند به حقیقت با |« هر نتیجهای » که برای او بهبار آورد که آوازهگری برای جنگ و کشتار است. در این رسانهها خبرنگار نه تنها در کنار نظامیها و به بلندگوی آنها تبدیل میشوند که این فعالیت رسانهایشان نیز در خدمت جنگ و کشتار غیر نظامیان قرار میگیرد. در سالهای اخیر با پرهزینه شدن فرستادن خبرنگاران غربی به مناطق جنگی، بخشی از خبرنگاران بنا بر نیازمندی خود به کار در پیوند با این رسانهها به « همکاران رسانه» کاسته و به جای خبرنگاران خارجی بدون هیچ حمایتی به قربانگاه فرستاده میشوند.
این نوشته به روزشدهی یادداشتهای است از درسنامه کلاسهای آموزش برای خبرنگاران در مناطق جنگی که پیشتر در نیچک منتشر شده بود.
--------------------
زیر نویس
۱-گزارشگری از جنگ قدمتی به تاریخ بشریت دارد، از توارات و انجیل تا ایلیاد و از تاریخ هرودت تا قرآن و شاهنامه «جنگ» روایت شده است. برخی از صاحب نظران به وجود آمدن برخی از ساختارهای رسانهای را نیز متأثر از جنگ دانستهاند. برای مثال Christoph Chamboust بر این باور است که «گزارشگری میدانی و در محل، با جنگ داخلی آمریکا متولد شد.» (La presse anglo-saxonne et la prédominance des faits : un constat toujours d’actualité ? », Cahiers de l’APLIUT,) و یا Michael Schudson بر این باور است که نخستین گزارشگران ویژه در جنگ کرمیه در سالهای ۱۸۵۴-۱۸۵۵ به وجود آمدند و سپس در جنگ داخلی آمریکا بکار گرفته شدند. ( Schudson, M. 1978. Discovering the News, A Social History of American Newspapers. New York : Basic Books) در همین زمان در اروپا دو نخستین آژانس خبری متولد میشوند، رویترز و هاواس در سالهای ۱۸۵۱ و ۱۸۷۷ (که بعدها پس از جنگ جهانی دوم ملی شد و به خبرگزاری فرانسه تغییر نام داد) هر دو این خبرگزاریها بخش عمده توسعه خود را وامدار خبرهای ارسالی از جنگ بودند. مارک کراوتیز (Marc Kravetz) گزارشگر سرشناس جنگ در مقاله خود به نام «در ستایش از گزارشگران بزرگ» (ٍEloge du garnd reporter) از اولویه پان (Olivier Pain) روزنامهنگار و یکی از کموناردهای پاریس نام میبرد که همزمان از وقایع جنگ پروس و فرانسه در آن روزها گزارشتهیه می کرد.
۲- تاریخ مطبوعات پیر البرت
انتشارات دانشگاهی فرانسه- ( -PUF- Histoire de la presse –
Pierre albert)
۳- نخستین بار
درسال۱۹۷۰ مجمع عمومی سازمان ملل طی قعطنامه ۲۶۷۳ از شورای اقتصادی
و اجتماعی و کمیته حقوق بشر سازمان ملل خواهان پیشنهاد طرحی برای حفاظت از
روزنامهنگاران در «ماموریتهای
خطیر» شد. مجموعه این مباحث تا سال ۱۹۷۵ ادامه
اما در نهایت نه در یک طرح مشخص که بخشی از این مباحث و پیشنهادها در
پروتکل الحاقی ۱ کنوانوانسیون ژنو گنجانده شد.
Actualisation de la protection des journalistes en mission
perilleuse dans les zones de confit- Jean pilippe Petit
۴ - پروتکل الحاقی ١ (۱۹۷۷) کنوانسیون ژنو- توضیح : برگردان کاملی دست کم به صورت
انلاین از کنوانسیونهای ژنو به فارسی پیدا نکردم – بخشی هایی از این کنوانسیون
در «مجموعه اسناد بینالمللی حقوق بشر» زیر نظر اردشیر امیر ارجند
از سوی دانشگاه شهید بهشتی منتشر شده است. اما برای این نوشته سایت صلیب سرخ را به عنوان مرجع برای همه
موارد نقل از کنوانسیون ژنو و این پروتکل معرفی میشود. http://www.icrc.org/fre/war-and-law/treaties-customary-law/geneva-conventions/
و یا http://www.icrc.org/fre/assets/files/other/icrc_001_0321.pdf
۵- به زیر
نویس ۲ مراجعه شود.
۶- Les
Rôre des médias et L'accés des journalistes sur le terreain Hostilités-
Aexander Balguy- Galois
۷- Jean Salmon
(dir.), Dictionnaire de droit international public , Bruylant, Bruxelles, 2001,
p. 275.
۸ - مقاله La croix – Risque et dérives du journalisme de guerre 11,10,2013
در این باره
باید متذکر شد که در جنگ خلیج فارس اصطلاح تازهای برای نوعی از گزارشگران جنگ
باب شد به نام خبرنگار «همراه» نیروهای ارتش آمریکا و
بریتانیا این خبرنگاران را در زرهپوشها «همراه» خود کردند. ۸ آپریل ۲۰۰۳ در
پی حمله تانکهای آمریکایی به هتل فلسطین محل تجمع خبرنگاران در عراق و کشته شدن
دو خبرنگار خبرگزاری رویترز و تلویزیون کانال ٥ اسپانیا، سخنگوی ارتش
آمریکا در مرکز فرماندهی این نیرو در دوحه اعلام کرد:« ما نمیدانیم در منطقه جنگی خبرنگاران کجا
هستند، تنها آنهایی را میشناسیم که در عملیاتها با ما همراه هستند.» اینگونه برخی از
خبرنگاران « همراهان» را «کمکیهای نظامیان» در جنگ معرفی کردند. اما این خبرنگاران از نظر
حقوقی حتا دارای مصونیت «گزارشگران جنگ» هم نیستند. عملاً بعنوان همراه تنها از
سوی ارتشهای برخی کشورها از حق اسیر جنگی برخودار شدهاند.
(The Iraq War:
The Heaviest Death Toll for the Media" Since World War II, March 2003 –
August 2010
http://en.rsf.org/irak-the-iraq-war-the-heaviest-death-07-09-2010,38294.html
۹ - جاناتان رندال خبرنگار سابق
روزنامه واشنگتن پست، در رابطه با مصاحبههایش با دو تن از رهبران صرب بوسنی در
سال ۱۹۹۲ برای شهادت به دادگاه احضار شده بود که از این کار سر باز زد. دادگاه با این ادله حق
نپذیرفتن شهادت در برابر دستگاه قضایی را بعنوان حفاظت از "حرفه و منبع خود
برای خبرنگاران به رسمیت شناخت"، که تا امروز رویهای قضایی بینالمللی مهمی
در شناسایی کار خبرنگاران در مناطق جنگی و حفاظت از دادهها و منابع است.
برای اطلاعات
بیشتر
TPIY - Procureur c. Radoslav Brdjanin et Momir Talic
(IT-99-36), Décision relative à l’appel interlocutoire 11 décembre 2002
http://en.rsf.org/pays-bas-le-journaliste-jonathan-randal-11-12-2002,04500.html
۱۰- Dictionnaire
Paratique du droit Humanitaire – Francoise Bouchet - Saluliner
۱۱- Philippe
Petit- protection des journaliste dans les zones de conflit arme.
۱۲- ترجمه فارسی قعطنامه http://rsf-persan.org/article17212.html
۱۳-Actualisation
de la protection des journalistes en mission perilleuse dans les zones de
confit- Jean pilippe Petit
۱۴ - آمار از سایت سازمان گزارشگران
بدون مرز
۱۵ - همان
۱۶- همان
