۲۹ مرداد ۱۴۰۴

نمونه‌ی وارانه شگرد رسانه‌ برای دستکاری حقیقت

 

 iStock

نعل ِ وارانه را در فرهنگ‌نامه‌ «گمراه ساختن ِ آن که در تعقیب است و به جهت مخالف فرستادن» تعریف کرده‌اند. آن زمان که سوارکاران عرب‌ و سپس ترکمن‌ از نعل ِ وارانه برای «گم کردن رد» استفاده می‌کردند، کمتر کسی فکر می‌کرد این روش به راه‌کاری ارتباطاتی برای رسانه‌ها بدل شود.

نخست از رادیو آغاز شد که به دلیل راه‌اندازی و همه‌گیر شدنش در آغاز دوران پیدایش توتالیتاریسم و بستگی یک سویه با شنونده «رسانه‌ی توتالیتر» نام گرفت. در رادیو تصویر نبود، با صدا سیمای مخالف خراشیده می‌شد. برگرفته از روایت‌های کهن «دشمن» همیشه بدسیرت و زشت‌خو، بد صدا است. بعدها در دوران پسا‌توتالیتر این روش در پهنه‌ی پروپاگاند ارتباطاتی پابرجا ماند. مخالف و منتقد «قدرت» اگر به رسانه‌ دعوت می‌شد، نه برای ابراز نظر که بیشتر برای کوچک‌شماری‌‌اش بود و نشان شدن برای نظر ِ خطا. رسانه‌های دیداری این روش را با تصویر به‌انجام می‌رسانند. زمانی که امکان یک سویه بودن ارتباطات کم‌تر شد، و دیگر نمی‌شد دگراندیش را نادیده گرفت و بودنش باید نگاره می‌شد. « نمونه وارانه» به کارگیری به روز‌شده‌ی نعل وارانه است. رسانه‌ی‌ در دست قدرت (هر قدرتی) هیچ‌گاه تحمل چند صدایی را ندارد. «نمونه وارانه» در آشکار پذیرش چندصدایی و در عمل بزک سانسور است. «پنج دقیقه برای یهودی‌ها و پنج دقیقه برای نازی‌ها» زبان‌زد پُرریشخندی است در میان روزنامه‌نگاران مستقل برای رسوا کردن این نمایش چندصدایی است.

سانسور تنها ممیزی نیست. راندن چندصدایی و ترویج یکسان‌نگری هم سانسور است. برخی از رسانه‌‌ها تنها به یکسان‌گویی در برنامه‌های رسمی‌‌شان هم اکتفا نمی‌کنند! افزون بر چند خرده رسانه در شبکه‌های اجتماعی، شماری «تحلیل‌گر» و «کارشناس» (حقوق‌بگیرانی که در رسانه استخدام شده‌اند ولی رسانه برخلاف موازین حرفه‌اخلاقی  این کارمندان خود را به مخاطبان معرفی نمی‌کند.) را نیز که هم‌نظر و همراه و همیار برنامه‌ا‌ی رسانه‌ هستند، در حاشیه هدایت می‌کنند. «نعل وارانه» می‌زند و آگاهانه مخاطب را  با نمونه‌ی وارانه می‌فریبند. در عمل تاثیر و سانسور ویرانگر و تباه این سرکوب در پیدا «دمکراتیک» از سرکوب دولت‌های دشمن آزادی اطلاع‌رسانی کمتر نیست.

 نمونه‌ی وارانه، برای نمایندگی نظر «دیگر» نیست. برای آن است تا باشد و واژگونه نظر مخالف زشت‌خو و بدسیرت را بنمایاند. نشان دادن درخت خشکی است تا جنگل را پنهان کند.  نمونه وارانه می‌تواند چپ باشد یا راست اما نوع «اورژینال» گرایشی‌ است تا جامعه را به واکنش وا دارد. تا بباوارند آن نظر را این «نمونه» است که نماینده‌گی می‌کند و همه چون او هستند! این‌که رسانه‌ای همیشه برای نمایندگی یک نظر و گرایش یک «اورژینال» را چون این نمونه را برگزیند، هر چه هست احترام به افزونی اندیشه و بیان نیست. دلیل حضور هر روز بیشتر این افراد در رسانه‌های و حتا در کشورهای دمکراتیک، محدود شدن آزادی بیان در چنگال قدرت و انحصار است. گسترش تک صدایی‌ست که با جنگ و تنش و هراس‌افکنی بر جهان تحمیل می‌شود. رسانه‌ای که نمونه‌‌ی وارانه بکار می‌گیرد، در کار تحمیق‌گری‌ست تا آگاه‌گری، برای فریب‌خبرسازی است تا اطلاع‌رسانی.

«نمونه» گزینش شده نیز خود می‌داند کیست و برای چه آماجی بکار گرفته شده است. می‌داند کارش همیاری برای دستکاری کردن حقیقت است. ولی او نیز سودبر این دیده شدن و نمایش است. کارکرد «سلبریتی» که رسانه برای او خلق می‌کند سودبری او  است. چه معاش‌جویی در نهادهای پروژوی باشد و چه جاه‌طلبی که با حضورش در رسانه درپی دست و پا کردن جایگاهی بهتر برای سودبری بیشتر است.