![]() |
نخستین وبلاگ من نیچک نام داشت، به معنای شکوفه در زبان لری. با آنکه هنوز هست، اما از دسترسی به آن بیبهره شدم! و البته سالها بود که به دلیل مشغلههای کاریام در گزارشگران بدون مرز در آن نمینوشتم.
رسانش خانهای تازه است برای جستارها و گفتارها، برآنم که هم با قابهای مانده از یادهای گذشته و هم یاداشتهای امروز آذینش کنم. گردآوری پارههای مهم جستارها و گفتارهایی که در بیش از سیسال گذشته در رسانههای گوناگون منتشر شدهاند. از آرش و نقطه و دیدار تا بیداران و ...... این مجموعه گزینشی از جستارها و گفتارهایست که بیشترین دغدغههای زندگیام بودهاند. روزنامهنگاری و دادخواهی بیشتریناند. بسیاری دیگر از آن میان شمار بسیاری مصاحبه و نوشته بهنام سازمان گزارشگران بدون مرز را برنگزیدم، افزون، در مدت ۲۵ سال کارم در این نهاد، بیش از سه هزار اطلاعیه و خبر و گزارش، بیشتر دربارهی ایران و افغانستان نوشته و منتشر کردهام که خود پارهای از تاریخ رسانهها و زندگی روزنامهنگاران در این کشورهاست. در آن سالها کمتر به خود اجازه میدادم که برای خود بنویسم. اینگونه آن همه اطلاعیه و گزارش بخشی از نوشتههای من و هرکدام کمابیش روایتی دارند. تلاش خواهم کرد تا این پارهها را که یادنگاریهای از آن سوی آینه هستند در زمانی دیگر در سربرگ یاد ِ رخداد بازگویم و جستارها را نیز با بازگویی و تاریخ انتشار آنها در همان رسانه منتشر کنم .
باشد تا باز بینیم دیدار آشنا را ....
